دیوانگی های من

دیوانگی های یک ذهن آشفته

دیوانگی های من

دیوانگی های یک ذهن آشفته

مونای دیوونه...

کلاسا تموم شدن و من بدتر از همیشه به فکر ارشدم...همش تو فکرم و وقتی همسری میپرسه چته؟میگم یعنی من ارشد قبول میشم...

همش تو وبلاگ های مختلف پرسه میزنم و خاطرات دانشجوهای ارشد رو میخونم...این روزا به جای اینکه بشینم درسم و بخونم  و با معدل با لا مدرک بگیرم ...دارم به این فک میکنم که استاد راهنمام کی باشه...از بس مشنگم

دیروز رفتیم پیش استاد پروژه که کار آموزیم رو بهش بدم ...مارو که دید سلام علیکی با خنده کرد و من سریع فرم گزارشم رو بهش دادم..گفت چرا نمره داده ..گفتم خب نوشتن که دیگه شما تغییرش ندید...رفت تو دفتر بعد از چند دقیقه اومد..در حالی که گزارش رو بهم میداد گفت دیگه نمرتون رو تغییر ندادم...بعد راجع به پروژه پرسیدیم ...گفت من نیستم تا یه ماه دیگه...میخوید فرم پروژه تون رو بیارید نمره بهتون بدم ...بهمن هم بیاید واسه ادامه کارتون... ما هم همین کارو کردیم و دوتا 20 ناقابل گرفتیم.

یه استاد خانمی داریم تو دانشگاه که واقعا خانومه ..واقعا من هیچوقت به چشم استاد ندیدمش ...به چشم یه دوست میبینمش...اصلا غرور نداره...معلومه که از یه خانواده ی درس خونده و منظمه ...خودشم ترم آخره دکتراست...یه جورایی جزو ستعداد درخشانهاست...دیروز تو دانشگاه دیدمش ما دنبال یه اقایی میگشتیم واسه گاز نیتروژن بعد خانم ب رو دیدیم ...همینجوری من ازش پرسیدم استاد فلانی رو نمیشناسید گفت نه....بعد دیدیم رفت تو اتاق اساتید و با رییس آموزش برگشت و ریییس داشت با اشاره بهش اتاقش رو نشون میداد...استاد با خنده برگشت ...دست منو گرفته و باخنده میگفت رفتم و پرسیدم فلانی جوونه یا میان ساله؟..میگن جوونه...مردیم از خنده.... واقعا اینقد باهاش راحتیم که هیچوقت دکتر صداش نکردیم همش همون خانم ب بهش میگیم...

حالا من موندم تز ارشدم رو با آقای گ بگیرم یا خانم ب؟؟؟؟؟

آقای گ بیشتر دنبال کارای پژوهشیه..مودب هم هست ..ولی من باهاش راحت نیستم...یکم جلوش موذبم نمیدونم چرا؟

یه بارم یه امتحان که باهاش داشتم پایین برگم یه شعر نوشتم وفوت.....رو تسلیت گفتم بهش ...اونم نامردی کرد و با وجودی که 20 میشدم بهم 19ونیم داد... حالا هر وقت میبینمش میگم کاش ننوشته بودم براش...آخه من از کجا میدونستم که ترم آخر میخوام پروژم رو با ایشون بگیرم؟فک میکردم دیگه نمیبینمش...

خانم ب باهاش راحتم ..ولی زیاد دنبال کارای پژوهشی نیست ...فراموشکارم نیست...اگه یه قولی هم بده پاش وایمیسه..

حالا من موندم با کدومشون تزم رو بگیرم؟

اصلا هم مهم نیست که ارشد قبول میشم یا نه

اصلا هم مهم نیست که چه رشته ای قبول میشم

اصلا هم مهم نیست که الان باید به امتحانای این ترمم فکر کنم و فرجه هام خیلی کمه

پی نوشت:مدیونید اگه فکر کنید من دیوونم